پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از ایکنا، مقام معظم رهبری، روز شنبه، ۱۳ شهریور ۹۵ سیاستهای کلی خانواده را پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام به رؤسای قوای سهگانه ابلاغ کردند. در این سیاستها برای حفظ بنای خانواده در جامعه اسلامی به عنوان کانون رشد و تعالی انسان، دستورالعملهایی در ۱۶ محور ذکر شده است.
با توجه به اهمیتی که حفظ بنیان خانواده در موفقیت و پیشرفت کشور دارد لازم است که مسئولان کشور، ضمن حمایتها توجه به سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب، شرایط لازم برای رفع مشکلات اقتصادی خانواده همانند ازدواج آسان، ایجاد شغل و رفع معضلات زنان سرپرست خانوار را فراهم کنند.
رهبر معظم انقلاب در مقدمه سیاستهای ابلاغی، خانواده را واحد بنیادی و سنگ بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام معرفی کرده و و عنوان کردهاند ایجاد جامعهای خانواده محور و تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده به عنوان مرکز نشو و نما و تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامش بخش باید مورد توجه مسئولان کشور قرار گیرد.
مقابله مؤثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی و انحراف روابط خانوادگی و رفع موانع و زدودن آسیبها و چالشهای تحکیم خانواده،پیشنهاد گردید.
برای بررسی بیشتر این موضوع، با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد رجایی باغسیایی، نماینده مجلس نهم و عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میآید:
ابتدا بفرمائید با توجه به تأکیدات اخیر رهبر معظم انقلاب بر حل مشکلات اقتصادی خانواده، به نظر شما چه اقداماتی باید در این راستا انجام داد؟
یکی از راهکارهایی که برای تحقق سیاستهای ابلاغی خانواده وجود دارد این است که براساس نظام اقتصادی اسلام، تأمین معیشت در حد کفایت را انجام دهیم و یکی از اقدامات اساسی این است که یک نظام تأمین اجتماعی فراگیر که دولت هم از آن حمایت کند را فراهم کنیم. آیا قصد مطرح کردن ایده خود برای مجلس جدید یا انتشار آن را دارید؟
انشاءالله اگر زمینههای این امر فراهم شود ممکن است این کار را انجام دهم./836/د102/ل
مشارکت سیاسي به عنوان یکي از شاخصهاي عمده توسعه تلقي ميشود. زنان خانه دار به عنوان بخشي ازسرمایه هاي انساني هر جامعه، با مشارکت سیاسي خود ميتوانند نقش تعیین کنندهاي در اداره کشور داشته باشند. متغیرهایي که تأثیر آنها بر مشارکت سیاسي زنان مورد سنجش قرار گرفته عبارتند از: خاستگاه اجتماعي و اقتصادي خانواده، عضویت و فعالیت فرد در انجمنها، فعالیت والدین و دوستان فرد در انجمنهاي مختلف، تمایل فرد به مشارکت، تمایل والدین و دوستان فرد به مشارکت. نتایج بدست آمده نشان ميدهد که از بین این متغیرها، متغیر فعالیت فرد در انجمنها بیشترین تاثیر و تمایل والدین فرد به مشارکت، کمترین تأثیر را بر مشارکت سیاسي زنان داشته است.
زنان هرجامعه، نیروي محوري و بنیادي محسوب ميشوند که اشتغال و فعالیت آنان دوشادوش مردان به عنوان بخشي از جمعیت فعال جامعه، تأثیرفراواني در رشد، توسعه و سازندگي جامعه دارد؛ ولي هنگامي که حضورزنان درفرآیند مشارکت سیاسي به گونه اي است که همانند رأيدهندگان سربه راه، تنها در روز رأيگیري پاي صندوقها حضور پیدا مي کنند )حافظیان،3113 )این امر، سبب ایجاد یک بحران یا آسیب اجتماعي در جامعه ميگردد.
شکل گیري هر نوع رفتاري نیازمند کسب شناخت و یادگیري در مورد آن است؛ ولي هر یادگیري، الزاماً منجر به بروز رفتار نخواهد شد. پارسونز در بحث اجتماعي شدن افراد ميگوید: انسان در بخش ارگانیسم سه گرایش خام دارد .گرایش ادراکي که ناظر به شناخت است، گرایش ارزیابي که به خوب و بد ارزشها مي رسد و گرایش هنجاري که بایدها و نبایدها را تعیین ميکند. وقتي ارگانیسم با فرهنگ برخورد ميکند، این گرایشهاي خام شکل ميگیرد و نظام شخصیتي را بوجود ميآورد و از این به بعد، نظام شخصیتي، فرد را به سوي هدف ميراند و موجب کنش اجتماعي ميشود. ازبرآیند کنشهاي اجتماعي، نظام اجتماعي شکل ميگیرد که بیانگر یگانگي، وفاق، مشارکت حقیقي افراد باهم واعتماد آنها به یکدیگر است و فرد در این سیستم اجتماعي ميشود )عبداللهي،3111.)
به اعتقاد هانتینگتون و نلسون، مشارکت سیاسي و اجتماعي تابعي از فرآیند توسعه اقتصادي و اجتماعي است. این فرایند از دو طریق بر گسترش مشارکت اثر ميگذارد. نخست از طریق تحرک اجتماعي است. کسب منزلتهاي باالتر اجتماعي، احساس توانایي را در فرد تقویت کرده و نگرش او را نسبت به توانایياش در تاثیر نهادن بر تصمیمگیري مساعد ميسازد. این نگرشها، زمینه مشارکت در سیاست و فعالیتهاي اجتماعي را تقویت ميکند. )ربیعي،1380 :73.)
در خانواده، والدین، ارزشها و نگرشهاي سیاسيشان را از طریق بحث و گفتگو در منزل به فرزندانشان انتقال ميدهند و به این صورت علاقه یا بي علاقگي خود را نسبت به مسائل سیاسي ابراز ميکنند. مدرسه، دوستان و همکالسيها و وسایل ارتباط جمعي نیز از طریق ارائه اطالعات و تفسیر پیرامون دنیاي سیاسي بر تفکر و رفتار سیاسي افراد تأثیر ميگذارند و فرد از نظر سیاسي آنگونه مياندیشد که از نظر اجتماعي در آن بسر ميبرد.
توانمندسازی اصطلاحی است: «برای توصیف هموار کردن راه خود یا دیگران برای تلاش در جهت دستیابی به اهداف شخصی، و فرایندی است که افراد مهارتهایی را برای پیشرفت و غلبه بر مشکلات کسب میکنند که هر چند توانایی فرد بیشتر باشد، تسلط بر خود و عوامل محیطی بیشتر شده و میتواند به سطحی از توسعه فردی دست یابد» (ابوت پاملا، 1380: 81).
زنان زمانی که توانایی ایفای تمام نقشهای متنوع خود را که از بایدها و اجبارهای خانواده مایه گرفته است دارا باشند، خود را سالم میدانند، بدینگونه وضع بیمار- سالم را به عنوان سلامتی پذیرفتهاند. به همین مناسبت است که فرایند جلب مشارکت و توانمندسازی در مداخله هدفمند یا ایجاد توافق روی اولویتها و راهحلها شروع میشود و قدمهای بعدی ایجاد تشکلهای مردمی، آموزشی، آگاهی و بسیج آنها برای مقابله با مشکل است. در این صورت کارشناسان و مدیران برنامه نقش حمایت و هدایت برنامهریزی را دنبال میکنند. بحث توانمندسازی در سطح محلی در حقیقت کلیدی برای طراحی و اجرای برنامههای موفق کمهزینه و بادوام است. پیشرفتهای علمی و شواهد تجربی همگی حاکی از این است که توانمندسازی به فرایندی اطلاق میشود که نتیجه آن تسلط بر سرنوشت است بنابراین حاصل فرایند توانمندسازی در مداخله محله این است که اهالی محله دلبستگی خاص به برنامه مداخله پیدا میکنند و به اصطلاح صاحب آن میشوند، کنترل و اداره آن را به عهده میگیرند و منابع لازم را به دست میآورند. در این فرایند، کارشناسان و مسئولان در سطح محلی بیشتر با مردم کار میکنند تا برای مردم. نقطه آغازین مداخله مورد نظر تغییر نگرش از خدمترسانی به توانمندسازی است. در قالب این روش، کلیه مراحل طراحی و اجرای برنامه مدیریتها با مردم صورت میگیرد. از این روست که میگویند فرایند توانمندسازی خود به خود انگیزه، فرصت و مهارت لازم را برای مشارکت مردم در حل مشکلات خود فراهم میکند. در قالب روشهای مدیریت فعلی سیاستگذاری (یعنی تعریف مشکل، انتخاب اولویت، راه حلها و مدیریت) توسط کارشناسان صورت میگیرد و انتظار این است که مردم برای پایین آوردن هزینهها مشارکت کنند در حالی که در بستر توانمندسازی، مشارکت اهالی محله در تمام مراحل مداخله ضروری است، همچنین انتظار میرود بهداشت باروری برنامههای سلامتی زنان از یک طرف مدیریت منابع در داخل خانوار را بهبود بخشد و از طرف دیگر، دیدگاههای کارشناسی و مردم را در زمینه مداخله در سطح محله نزدیکتر سازد. بالاخره جامعه توانمند و آگاه بهتر خواهد توانست روی سیاستگذاری در سطح استان و سطح ملی اثر بگذارد (گرامی زادگان، 1383: 11).
پس از انقلاب اسلامی ایران توانمندسازی زنان براساس ایدئولوژی اسلام و قانون اساسی به عنوان مهمترین سند میثاق ملی برمبنای بینش و جهان بینی اسلامی تدوین شد. تعدادی از اصول قانون اساسی ایران از جمله اصلهای (28،29،30، 3، 2و 30) تفاوتی بین زن و مرد قائل نشده است، به طور مثال بند هشتم از اصل سوم قانون اساسی به مشارکت عام مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره میکند و هیچ تبعیضی بین زن و مرد قائل نمیشود. همچنین اصل بیست و یکم قانون اساسی که به حقوق زنان مربوط میشود، دولت را موظف کرده است. از حقوق زنان در تمامی جوانب و سطوح قانون اساسی حمایت کند. علاوه بر این اصل که به طور صریح بر حفظ حقوق اجتماعی زنان تأکید میکند. اصل بیستم قانون اساسی هم افراد اعم از زن و مرد را بطور یکسان در حمایت قانون قرار میدهد و تأکید میکند، همه افراد جامعه با رعایت موازین اسلامی از حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی برخوردارند. در آیات متعدد قرآن مجید نیز بر ارزش و اهمیت زن و رعایت حقوق انسانی او تأکید شده است. بطور مثال: در آیه 13 سوره احزاب تفاوتی بین زن و مرد جزء در تقوا دانسته نشده است. از دیدگاه این کتاب آسمانی زن و مرد از یک نفس واحده برخوردارند و هرگاه در قرآن واژه انسانی به کار رفته است، مراد از آن نوع انسان است که از زن و مرد تشکیل شده است. اگر چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دولتمردان و برنامهریزان با تأکید بر موازین اسلامی و اصول متفرقی قانون اساسی، به منظور توسعه کمی و کیفی حضور زنان در عرصههای مختلف، برنامههای متعددی طرحریزی کردهاند اما آمارها نشان میدهد به زنان به عنوان نیروی بنیادی در فرآیند توسعه و تعالی کشور توجه کافی نشده است و زنان ایرانی نتوانستهاند به جایگاه مناسبی در سطوح مدیریتی و تصمیمگیری دست یابند (احمدی نیا، 1380: 13).
با نگاهی به وضعیت زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصههای قدرت و تصمیمگیری میتوان این واقعیت را انکار کرد که حضور ناچیز زنان در عرصههای نامبرده، چندان بی تأثیر از وضعیت حاکم بر زنان در جهان نبوده است، به طور مثال آمارهای منتظر شده از سوی سازمان جهان بین المجالس نشان میدهد، در سال 2008 میلادی، زنان تنها 3/18درصد از اعضای مجلس و 2/11درصد از کل 262 پست مدیریتی در بخشهای حکومتی و مجالس قانونگذاری در سطح جهان را به خود اختصاص دادند. از نظر اسلام، میدان و عرصه فعالیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای زن کاملاً باز است و بحث توانمندسازی زنان میتواند در جامعه اسلامی با بهره گیری از پشتوانه اعتقادات مذهبی درجهت اصلاح قوانین و احکام ثانویه فقها در بسیاری از زمینهها بستر رشد زنان را فراهم نماید. در واقع هر چه گسترهی نفوذ این توانمندی بیشتر باشد، میزان تأثیر اجتماعی آن نیز افزایش مییابد. به همین منظور میتوان راهکارهای استراتژیک توانمندسازی زنان در عرصههای مختلف و اهمیت نقش سازمانهای غیردولتی را به اختصار بررسی نمود:
- حذف باورهای سنتی و عرفی که به دلیل کج فهمیها و دیدگاههای جنسیتی در جامعه ایجاد شده است.
- تغییر و اصلاح قوانین و حذف تبعیض براساس اصل 21 قانون اساسی کشور که دولت را موظف به رعایت حقوق زنان در تمامی جهات با موازین اسلامی و ایجاد زمینه مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او نموده است.
- جلوگیری از اعمال خشونت و تحقیر علیه زنان که تأثیرات منفی و پیامد این ناهنجاریها به اختلالات رفتاری و عدم اعتماد و عزت نفس در زنان منجر میشود.
- برنامهریزی بلندمدت و هدفمند و تخصیص بودجه مشخص، جهت حمایت از طرحها و پروژههای پژوهشی و اجرائی دولتی و غیردولتی در زمینه مسائل زنان.
در همین راستا وزیر کشور نیز با بیان اینکه با حضور زنان در هیات اجرائی انتخابات بهطور کامل موافق هستم و در این زمینه دستوراتی هم داده شده بود، به انتخاب برخی از بانوان فعال در سمت فرماندار و معاون فرماندار و بخشدار اشاره کرد و گفت: انتصاب مشاور امور بانوان و خانواده و فرمانداریها اقدام خوبی است که این کار دنبال شده است.
دکتر تقی آزادارمکی استاد گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.
در مورد اینکه خانواده ایرانی چیست؟ پاسخ معینی نمی توان داد؛ چون با یک نوع از خانواده ایرانی روبرو نیستیم. خانواده ایرانی اشگال گوناگونی دارد: شکل گسترده سنتی، شکل هسته ای کامل، هم خانگی که شکل جدیدی از خانواده در ایران است و در آن دختر و پسری بدون ازدواج با هم زندگی می کنند. اما می توانم بگویم میل اصلی خانواده ایرانی به فروپاشی خانواده گسترده و شکل گیری خانواده هسته با اشکال گوناگون آن است؛ خانواده پدر، مادر، فرزندی، یا پدر و مادر بی فرزند، یا خانواده تک والدینی، یا هم خانگی.
خانواده دارد به این سمت می رود، چون جامعه دارد ساحت شهری پیدا می کند. اساساً کل نظام اجتماعی ایران دارد کانون شهر می شود تا روستا و ما با یک پدیده ای به نام فروپاشی روستا روبرو هستیم. روستاها متحول می شود و پایان می پذیرد و به همان نسبت نوع معیشت، اقتصاد، و مناسبات خانوادگی تغییر می کند. در شهرها مناسبات اجتماعی شهری وجود دارد. در شهرها زندگی های کوچک، خانه های کوچک و خانواده های کوچک معنا پیدا می کند. البته چالش های اساسی ای نیز خانواده با آن روبروست؛ انطباق پذیری، هویت، ازدواج و طلاق، بحران های اجتماعی، روابط جنسی خارج از خانواده، سقط جنین و... مسائلی هستند که الان شروع شده و تا آینده هم ادامه خواهد داشت.
به جز قالب و شکل خانواده ایرانی، چه ویژگی های دیگر ارزشی و محتوایی برای خانواده در ایران در نظر می گیرید؟
ببینید این خانواده با توجه به چرخشی که از خانواده گسترده به هسته ای در حال رخ دادن است، ویژگی هایی به خود می گیرد. مثلاً یکی از عوامل تغییر خانواده گسترده به هسته ای اهمیت پیدا کردن فرزند است. در خانواده گسترده پدر و مادر مهم اند. این اهمیت یافتن فرزند یعنی گذر از خانواده گسترده و مهم شدن خانواده هسته ای. فرزند به آن دلیل مهم است که این خانواده در حال گذر است. یعنی این ویژگی ها نشان دهنده این تغییر است تا اینکه ساختار خود خانواده اینگونه باشد. مشخصه دیگر منسک گرایی خانواده ایرانی است. خانواده ایرانی خیلی مناسک گراست. اصلاً انسان ایرانی مناسک گراست. فرهنگ ایرانی، فرهنگ مناسکی است. فی الواقع به خاطر دینی بودن و شیعه بودن و غلبه نظام آیینی بر جامعه مثل عاشورا، محرم و اعیاد و... این نظام آیینی بر جامعه و خانواده گسترده شده است. خانواده نیز این نظام آیینی را وارد عزا و ازدواج کرده است. اگر کسی ازدواجش را ساده بگیرد، بقیه انتظار دارند که زندگیش دچار شکست شود، اگر کسی عزا را ساده برگزار کند، بی احترامی به مرده تلقی می شود. و این مناسک گرایی خستگی برای خانواده ایجاد کرده است.
- یکی از تئوری های شما برای خانواده ایرانی، کم کردن بار خانواده توسط نهادهای دیگر اجتماعی و دولت است. در مورد این تئوری کمی توضیح دهید؟
در جامعه ما اشکالی که وجود دارد این است که هم دولت حداکثری داریم هم خانواده حداکثری؛ به همین خاطر هم دعوا بینن خانواده و جامعه هست. اگر دولت می خواهد حداکثری باشد، من کاری ندارم آن بحث دوم است، اما خانواده باید حداقلی باشد. حداقل وظایف خانواده تولید مثل، تربیت فرزندان و اهل ادب کردن آنهاست. همین! کسب حرف و فنون، آموزش، پزشکی، نیازهای اقتصادی، اشتغال و ... برعهده جامعه است. اما الان خانواده همه این وظایف را انجام می دهد، یعنی دختر و پسری که ازدواج می کنند خانواده دنبال فرزندآوری او هم هست و حمایت می کنتد. این یعنی خانوداه حداکثری. تحت این شرایط خانواده خسته می شود. اما اگر خانواده حداقلی باشد احساس می کند که وظایفش کم است و همان وظایف کم را خوب انجام می دهد . الان مدرسه کارش را خوب انجام نمی دهد. مدارسی خوب کار می کنند که خانواده ها در آنها سرمایه گذاری می کنند. یعنی مدرسه شده ادامه خانواده. در حالیکه مدرسه باید به طور حرفه ای کارش را انجام دهد و وقتی بچه از مدرسه می آید در خانه راحت باشد نه اینکه تازه در خانه پدر و مادر مسئول تحصیل بچه هم باشند. خانواده است که باید برای بچه اش شغل تولید کند زندگی اش را تامین کند خانه بخرد و...
البته اگر وضعیت همین طوری که هست ادامه پیدا کند؛ چون من اعتقاد ندارم این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد. ما مجبوریم رفتارهایمان را عوض کنیم دولت مجبور است رفتارهایش را عوض کند. امکان ندارد دولت اینقدر بدون حساب و کتاب، در حوزه فرهنگ مداخله داشته باشد. نه! این عصر به پایان خواهد رسید. چون این اتفاق می افتد و ما با یک دولت حداقلی تر و عاقل تر مواجه می شویم، فضا برای خانواده بازتر خواهد شد و ما بازسازی خانواده را در پیش داریم. اگر همینجور پیش رویم ما در آینده باتعارض خانواده و جامعه روبرو می شویم. آنوقت ارزش های خانواده مدار ضد جامعه ای و ضد سیاسی شکل پیدا می کند.
بنابراین راه کار ها عبارتند از:
1-تامین معیشت خانواده ها
2-در دست گرفتن اعمال خانواده توسط مدیریت دولتی
3-ترقیب بیش از پیش خانواده بر شرکت در اجتماعات سیاسی
4-باز اموزی فرزندان خانواده
5-نگرش سازی در زمینه های مرتبط سیاسی در خانواده
6-اجرای مصوبات دولتی در خصوص فعالیت های خانواده
7-تعالی جایگاه زن در اجتماع
8-مساوات عملی در رفتار های سیاسی زنان خانه دار
9-تقسیم وظایف سیاسی اجتماع به صورت یکسان میان مرد و زن
10-اشتغال بیش از پیش زنان
11-محوریت قرار دادن زنان خانه دار در زمینه های سیاسی
12- ترویج فرهنگی رفتارهای اجتماعی توسط خانواده
13-ترویج رفتارهای متناسب و برخورد سیاسی عاقلانه توسط خانواده
14-کلاس های خود باوری در زمینه تعالی خانواده اجتماعی
15-بالا بردن حدانتظار معقول از فرزندان خانواده
16-آموزش کودکان از سنین پایین در زمینه انتخاب اجتماعی
17-طرح تشویق برای شرکت در امور اجتماعی
18-طرح های مثبت در زمینه بالا رفتن روحیه همکاری اجتماعی فرزندان
19-هدمند کردن رویا های کودکان
20_جهت دادن موردی نظرات خانواده ها برای کسب نتیجه دلخواه
21-حذف باورهای سنتی و عرفی
22-تغییر و اصلاح قوانین و حذف تبعیض براساس اصل 21 قانون اساسی
23-جلوگیری از اعمال خشونت و تحقیر علیه زنان
24- برنامهریزی بلندمدت و هدفمند و تخصیص بودجه مشخص
25-دوری از مناسک گرایی افراطی خانواده
و...
و همچنین برخی از موانع پیش روی عبارتند از :
1-عدم بوجه کافی برای حمایت درست تمامی خانواده ها
2-مجزا بودن افکار و اذهان هر خانواده و عدم چهارچوب پذیری کلی
3-جپهه گیری مشخص فرزندان در قبال نگرشهای موجود خانواده
4-عدم تمایل به گرایشات و فرقه های آموزشی خاص
5-عدم شرکت کلی خانواده ها در فرقه های سیاسی
6-عدم قانون گذاری صریح در مسایل جز خانواده
7-فرسوده بودن بافت نگرشی جامعه و دیدگاه های غلط نسبت زن در آن
8-عدم امکان عملی شدن مساوات کاری زن و مرد در جامعه
9-قالب بودن تقسیم قدرت بیشتر به مردان در جایگاههای سیاسی اجتماع
10-مسولیت مادری و عدم امکان رسیدگی به وظایف اجتماعی جدید
11-عدم قابلیت واگذاری پست های بسیار خطیر به عامه زنان اجتماع
12-باور پذیری سخت در عرصه های مختلف اجتماعی خانواده
13-عدم اعتماد عملی به رفتارهای سیاسی مشابه افراد یک خانواده
14-عدم وجود کارگاه های مناسب و کافی در زمینه رشد خانواده
15-متزلزل بودن کودکان و فرزندان در عرصه انتخاب های سیاسی
16-عدم زیر ساخت های آموزشی مناسب برای کودکان
17-عدم برنامه ریزی تشویقی برای حضور های سیاسی خانواده
18-عدم امکان برنامه ریزی برای نگرشهای بسیار متفاوت ومختلف اعضا خانواده و عملکرد گروهی اجتماعی آنان
19-نبود نیروهای زبده و کارآزموده باتجربه در زمینه ساخت نگرش سیاسی کودکان در تمامی مناطق و مقاطع مورد نیاز
20-عدم تحمل فشار مستقیم نگرشی و اعتقادی فرزندان از جانب خانواده
21-اجین شدن باور های سنتی با طرز زندگی خانواده ها
22-نیاز به پیگیری و بازنگری قانون اساسی
23-وجود خشونت های پنهان نگرشی برای نگه داشتن کرسی قدرت بر علیه زنان
24-عدم امکان برنامه ریزی هدفمند با طرح های بازه زمانی بالا در کشور
25-وجود مناسک گرایی های انچنانی در خانواده و باور بر اصل صحت آن
و...
و من ا... توفیق
لینک منبع فرعی
انجام تحقیق و پروژه در کوتاه ترین زمان برای تمامی دانشگاه ها در مقاطع کاردانی کارشناسی . ارشد. با فرمت های مقاله نویسی استاندارد. پروپوزال و...
ostadetahghigh@gmail.com
منابع:
1- محمد علی خسروی چگونگي توانمند کردن خانمواده در تصميمات سياسي
2-تحقیق بررسي جامعه شناختي برخي عوامل موثر بر ميزان مشاركت سياسي
3-تحقیق دولت فرهنگی
لینک سایت مطالب فوق در زیر امده است
freedaneshsara.lxb.ir
:: موضوعات مرتبط:
تحقیقات ,
,
:: برچسبها:
قویت و تشویق خانواده در جهت جلب مشارکت خانواده برای پیشبرداهداف دولتی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 683
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0